5. دقالباب
کسی که میخواهد به در خانه بزرگی روی آورد حتیالمقدور میکوشد خود را پاکیزه و شایسته حضور در درگاه صاحبخانه سازد تا قابل و لایق دریافت لطف صاحب منزل شود. ما هم قبل از تصمیم ورود به خانه جانان چنین کردیم و تا آنجا که مقدر بود در پاکیزگی و شایستگی خود کوشیدیم و مهیّا و آماده شدیم. تو هم ای خواننده گرامی برای درک فیض بایستی چنین به گلستان راه یابی. هنگامی که میخواهید وارد خانهای شوید، در آن دم که جلو در رسیدید چه تکلیفی دارید؟ وظیفه شما این است که دقالباب کنید یعنی چکش را به صدا درآورده یا آهسته به در بکوبید یا زنگی را که برای این مقصود گذاردهاند فشار دهید. منظور از این کار چیست؟
مقصود این است که حضور خود را به صاحبخانه اطلاع دهید که من آمدهام و اینجا پشت در حاضرم و قصد دیدارت را دارم و خود را حاضر و آماده کردهام که از تو ملاقات کنم و حاجتی دارم که برای برآمدن آن به تو روی آوردهام و بدینوسیله حضور خود و آمادگی خویش را برای بهرهبرداری از لطف تو به اطلاع میرسانم. این است معنی دقالباب.
کسی که در خانهای را میزند و آمادگی خود را به صاحبخانه اعلام میدارد، میخواهد بگوید که من خود را برای دریافت لطف تو مستحق میدانم و خویشتن را شایسته دریافت آنچه برای مطالبه آن آمدهام میشمارم. پس در برویم بگشا و حاجتم را برآر و آنچه سرنوشت و مقدر من است به من عطا فرما که سخت خواهان و طالب آنم.