99- درپیرامون روح و رویا (به قلم آقای محمد علی صمیمی)
در موضوع مقاله روح و رؤیای آقای عباس علی محمودی که خود جنبه سؤال در خاتمه به خود گرفته بود همچنین در موضوع مقاله فاضلانه آقای حشمت الله دولتشاهی که الحق قابل استفاده بود با اجازه از خوانندگان محترم و عزیز نوردانش می خواهم آنچه نظر حقیرم درباره موضوع قضاوت دارد به عرض برسانم:
طبق حکم مکتبی که اخیراً رایج شده و به اصطلاح آخرین تحول علمی نام گرفته دسته ای از دانشمندان با پیروی از نظرات مکتب انیشتن عالم معروف ریاضی دنیای امروز اصول علمی را سوای آنچه درسابق معمول بود پذیرفته و همه اصول گذشته را تقریباًَ بلکه تحقیقاً منسوخ دانسته و آنها را بر زبان و بیان و معنی دیگری قبول دارند.
مثلاً دنیای گذشته در اصول خود سه بعد را شناخته و دنیای امروز چهار بعدی است همچنین دنیای گذشته که اصول علوم ماتریالیستی (مادی گری) نیز بر آن است برای هر موجود اعم از حیوان و انسان ١٠ حس می شناسد ولی اصول دنیای امروزی بشر را ۱۱ حسی شناخته و طبق یک رشته دلایل و آثار فیزیولوژی (تشریحی) از مدت زمان های پیش تا کنون آثار تکوین و تکامل یک حس دیگر را به نام حس۱۲ کشف وموجود دانسته و روی این اصول بنای علوم تغییر و نتیجه آن را متحول ودگرگون ساخته است.
این مکتب معتقد است که همه حوادث به هم پیوسته به علاوه در مسیر زمان که همان بعد چهارم باشد حوادث پایدارند. منظور از مسیر زمان اوقات و لحظه های پشت سر هم: یولج اللیل فی النهار ویولج النهارفی اللیل می باشد که باعث زایش و فوت یکدیگرند و اگر مانند نقطه پی هم قرار گیرند خط تشکیل می شود، آن وقت آثار حس ۱۲ که در وجود بشر در حال تکوین و تکمیل است (و اگر به حد کمال برسد نسبتش با انسان فعلی مثل بشر و حیوان است زیرا حیوان۱۰ و بشرفعلی۱۱و۱۲ حس دارد) گاهی در مسیر زمان وقایع آینده را کشف می کند یعنی با معلوم بودن مقدمات و سنجش آثار حاصله نتیجه را به اصطلاح پیشگوئی می کند یا به عینه مشاهده می کند. روی این اصل نه تنها ممکن است انسان در میان خواب خطراتی حس کند و به نحوی از حالت خود خارج شود بلکه اغلب اتفاق افتاده که شخص یک موضوع را قبل از وقوع در خواب دیده باشد مخصوصاً این قسمت برای نگارنده بسیار ثابت است زیرا وقایع زیادی را شخصاً دوباره مشاهده کرده ام یکی در خواب یکی در بیداری و این امر اغلب در خواب های آرام رخ می دهد. حالا اگر این موضوع را هم از نظر ۱۲ حسی تحت مداقه قرار دهیم و۴ بعدی بر آن قضاوت کنیم نتیجه حاصله ظاهراً این می شود که چون حس ۱۲ انسان از وقایع حاضره در حال خواب (که از حیث زمان از آتیه خیلی نزدیک تر است) به اعصاب می دهد و به اصطلاح سلول های مغز را متأثر و در نتیجه شخص را از واقعه ای مستحضر می نماید این است که در ذهن شخص خوابیده موضوعی می گذرد که منجر به بیدارشدن او می شود.
استدلال حضرت آقای دولتشاهی همشهری محترم بنده در مـقاله مندرج شماره ۱۹ نوردانش (سال پنجم) در موضوع تطبیق موضوع با احوالات نفسانی و خطرات حاصله مخصوصاً با احکام اسلامی بسیار شایان تقدیر بوده و باعث است که بنده هم تأسی به ایشان برای تحکیم مبانی ایمان برادر خود و یکی از اصول مکتب معروضه بالا را که طبق اصول و نظریات علمی آخرین مکتب شناخته شده که تا صدها بلکه هزارها سال مکتب علمی جهان آینده است و باعث تقویت دین است عرض کنم (هرچند استنباطات و تأویلات زیادی از آن با نصوص تنزیلی قرآن کم و بیش فرق دارد) و آن این است که این مکتب می گوید اگر الهیون احکام خود را با اصول چهار بعدی تطبیق نموده و بپذیرند همچنین اگر مادیون از خر شیطان پیاده شده و قبول کنند که انسان سوای حیوان و دارای حواس ۱۱و آثار ۱۲ است و امتیازات او را بنا به آثار فیزیولوژی که محسوس و به طور مادی قابل درک است قبول کنند نتیجه این دو، راهی است واحد که باید صراط مستقیم نامیده شود. در آن صورت منظور بشراز صلح ابدی و وحدت و غیره تأمین است.
روی این اصل حال ما باید شعار « تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم» را به تمام الهیون جهان داده وآنان را زیر یک پرچم دعوت کنیم و از نیروی آنها برای اقناع جبهه مادی دنیا استفاده کنیم.