34- اول - حس ذائقه
حس ذائقه - دستگاه های دهان و زبان و گلو |
خاصیت آن چشیدن و محل ظهور آن روی زبان و داخل دهان است. از آثار آن تحریک انسان به طلب غذاهایی است که برای بدن لازم است ـ حس ذائقه راهنمای صادق در نیازمندیهای بدنی است که اگر چیزی مطلوب او بود دلیل بر آن است که به میزان معینی برای بدن نیز مفید است و همچنین برعکس. حس ذائقه غربالی است که چیزهای مفید را به بدن راه میدهد و از چیزهای بدجلوگیری میکند و اگرنبود چه بسا بدن آلوده به سمیات و مواد مضره میگردید.
دلیل آن است که هرگاه غذای مطلوبی را هم به حد افراط خورند ذائقه از آن منزجر میشود که به اصطلاح گویند: « فلان غذا دلم را زده است.»
پس کلماتی که ما اصطلاحاً تلخ و شور (خارج از حد) و غیره میگوییم به معنی چیزهایی است که ذائقه قبول نمیکند و برای بدن هم چندان نفعی ندارد.
اما اینکه میبینیم بعضی دواهای تلخ و نامطلوب مثل سولفات دو سود برای بدن مفید واقع میشود موضوع آن است که اصلاً آن دوا برای کل بدن بد است لیکن برای موضع بخصوص و رفع ناخوشی ویژهای مفید است. ما این را میخوریم در حالی که پا روی حس می گذاریم و اعتنایی به اعلام طبیعی آن نمی کنیم.
فقدان حس ذائقه موجب نقصان علاقه به زندگی خواهد شد و جزء حواس مهمی است که از دست رفتن آن بیش از حواس دیگر به زندگی زیان میرساند.
یکی از لطمات آن این است که وقتی مزه چیزها را نفهمید چه بسا مواد مضره مانند تریاک بخورد بدون اینکه تلخی آن وی را مانع شود. اما کسی که قوه ذائقه دارد فوراً چیزهای مضر را از دهان بیرون میریزد مثل اینکه بین ده بادام شیرین هرگاه یک بادام تلخ جوید فوراً آن را از دهان خارج میکند.