خودکشی از ابتذال
در آمارهایی که راجع به خودکشی مکرراً منتشر شده و مخصوصاً در آمارهایی که در سالیان اخیر از طرف سازمان ملل تهیه شده و میشود این نکته مسلم گردیده که برخلاف آنچه ممکن است در نظر اوّل تصور کنند خودکشی مولود ناراحتی و گرفتاری و بیچیزی نیست هرچند در اصل سرنوشت آنها چنین است (به طوری که در بالا بیان کردهایم). ولی تجزیه و تحلیل و آمارهای خودکشی نشان میدهد خودکشی در کشورهای مرفهی مانند سوئد که از لحاظ گذران و معاش و تجهیزات زندگی کمتر مشکلی دارند بیشتر از سایر نقاط است، و اکثر کسانی که دست به خودکشی میزنند افرادی هستند مرفه و آسوده که از لحاظ گذران و معاش و تجهیزات زندگی هیچ مشکلی ندارند.
از این گذشته از نوشتههایی که از عدهای از آنها باقی مانده این موضوع روشن گردیده که خودکشی آنها ناشی از فقر نیست بلکه نوشتهاند که در اثر ابتذال زندگی و خالی بودن آن و پوچی، دست به این کار زشت زدهاند.
این الفاظ مختلف با بیان گوناگون حاکی از همان حالت تکرار فرح است و این حالات چنان بر شخص سخت میشود که برای رهایی از پوچی، به قول خودشان از زیر بار زندگی میگریزند، غافل از آن که اگر هم از این زندگی بگریزد از عالم لایتناهی نمیتواند فرار کند. کجا برود؟ البته این هم سرنوشتی است و هیچ چیز خارج از سرنوشت نیست و همان سرنوشت است که میخواهد این افراط را به راه تعادل برگرداند.