حقیقت است نه فلسفه
اگر غم و شادیهای جهان را تجزیه و تحلیل کنیم خواهیم دید که همین وضع را دارند، همه به نفع انسان است. اگر شادی میآید به نفع است و اگر غم میآید باز هم به سود اوست و باید برای تعدیل زندگی نوش و نیش با هم باشد. پس همۀ افراد باید این نکته را آویزۀ گوش کنند که آنچه را غم مینامند نتیجۀ مطلوب و ثمر در بر خواهد داشت، لذا با چنین دیدی شادی و غم مفهوم اصلی خود را از دست میدهد و آنها را عامل واجب سرنوشت باید نامید. سعدی سخنور دانا فرموده:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست | عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست | |
غـم و شـادی بر عارف چه تفـاوت دارد | ساقیا باده بده شادی آن کاین غم از اوست |