مثال روشنکننده
در این باره مثالی میزنم: شما برای نوشتن مقاله یا مطلبی مینشینید و کاغذ مقابل خود میگذارید و قلم به دست میگیرید در حالیکه احساس میکنید همیشه در این راه موفقیت داشتهاید. اما این بار میبینید که هیچ چیز به فکرتان نمیرسد و هرچه اندیشه میکنید نتیجه نمیگیرید. اظهار یأس و نومیدی میکنید و قلم را به کناری میاندازید. با خود میگویید: مگر چه شده؟ مگر من همان شخص نیستم و همان قلم و کاغذ نیست پس چرا فکرم بسته شده است؟