نظر فلسفه درباره خدا

دینامیسم آفرینش

خلقت ظهور تدریجی تصاعدی ذات حق است در زمان و مکان و همیشه رو به کمال می‌رود بدون این که به کمال برسد. اگر کامل باشد مخلوق نخواهد بود.

لامنه

قوه خلاقیت معنی ندارد و وجود خالق لازم نیست. اگر هم در ابتدا خالق بوده ولی چون این ماده و قوه را خلق کرد امروز که می‌بینیم این ماده و قوه موجود است و کم و زیاد نمی‌شود فرض وجود صانع ضرورت ندارد و مدار امر جهان بر اصل علیت است نه غاییت.

مادیون

راست است که در آن قسمت از نیروی الهی که جریان یافته قوانینی به وجود آمده که عالم را به‌صورت کارخانه درآورده اما چون نیروی خداوند نامحدود است و در اصل مقید به قیودی نیست قوه خلاقیت او از کار نیفتاده جریان دارد و ابداع و خلق همیشه در کار بوده و هست و خواهد بود.

امیل بوترو

همان طور که انسان صاحب قوه عاقله است در عالم نیز چنین قوه‌ای موجود است. ما می‌بینیم که عالم نظام دارد و بدون قاعده و ترتیب نیست و هر امری غایتی دارد و ذات خداوند غایت عالم نیست.

سقراط

خداوند قوه و قدرتی است که در عالم عمل می‌کند.

رواقیان

همه چیز از خدا است و غیر از ذات باری مؤثری در عالم نیست و علم و ادراک انسان خدا است و اراده و افعال او مبین این حقیقت است. خدا موجب تمام افعال مخلوقات و پایدارنده خلقت است.

مالبرانش

لاحول و لا قوه الا بالله (هیچ تحول و تغییر و هیچ نیروئی جز از خدا نیست).

اسلام

خداوند علت وجود است اما عاقلی است که در خود اثر کرده است. هر موجودی در عالم خود کامل و مانع است چون خدا کامل صادر می‌کند.

اسپینوزا

برای خدا کمالاتی تصور می‌کنیم که ناقص آنها در وجود خود ما هست. هر چه از جوهرها بیش یا کم باشد در جنب قدرت الهی مانند قطره‌ای در مقابل دریا است پس شناختن ذات باری از قوه عقل بشر آن طور که باید خارج است.

لایب نیتس

غیر از خدا مؤثرهای دیگر هم در عالم وجود هست.

دیدرو