تغییرمفهوم اتحاد
وضع دنیای کنونی با سابق تفاوت کرده و دگرگونیهای بسیار در جهان پیدا شده که طرز زندگی ملت ها را عوض کرده. گو این که درهمه دوران ها تا حدود معینی همین وضع بوده منتها در پی استفاده و بهرهبرداری از آن چنان که باید برنیامده است.
شرح سخن آن که امروز در اثر برخی وسائل و آلت ها که در اختیار بشر قرار گرفته دنیا به هم نزدیک شده و آن حدود ثغور و مرزهایی که در روزگار پیشین کشورها را از یکدیگر جدا میساخت و افراد آدمی را به قبائل و تیرهها و نژادهای گوناگون مشخص مینمود تا حد زیادی برطرف گردیده. اختراعاتی مانند رادیو و تلویزیون و توسعه امور پستی و انواع و اقسام تلفنهای جیبی و غیره و طیاره و سایر وسائل مسافرت همچنین تغییرات فکر سیاسی و کشورداری و جهانبانی طوری زمینه را آماده کرده که اکنون هیچ کشوری نمیتواند خود را از دیگر نقاط جهان جدا بداند و بینیاز انگارد، دور خود حصار بکشد، خویش را محدود و زندانی سازد و راه را بر سایر افراد دنیا ببندد. امروز هیچ بشری نمیتواند خود را مستغنی از برادران دنیائی خود بشمارد. بنابراین اتحاد کنونی مفهوم دیگری دارد و غیر از آن اتحادی است که سابق منظور میداشتند. پس همانا که مفهوم اتحاد تکامل و ترقی یافته و مراحل تدریجی پیموده تا به این صورت امروزی در آمده است.
اگر در ابتدای بشریت اتحاد گفته میشد شاید منظور فقط اتحاد خانوادگی بود یعنی چند نفر دور یکدیگر جمع شده و باهم بپیوندند. در اثر این پیوند خانوادگی خاندانها به یکدیگر برتری میفروختند و اختلافات خودشان را با زور و دشمنی حل میکردند بدون این که این کار را مذموم و ناشایسته بشمارند.
با ترقی بشر اتحاد مفهوم بزرگتری یافت و به اتحاد قبیلهای رسید که عدهای چند صد یا چند هزار نفری در مقابل عده ای دیگر به همین مقدار به هم بپیوندند و چون آجرهای بنا یکدیگر را خوب بگیرند تا چون سد در مقابل موانعی که پیش میآید استقامت ورزند. هنوز هم در نقاط عقبمانده و دور از تمدن نظیر این گونه اتحادهای قبیلهای دیده میشود. سپس پا به پای افزایش تمدن بشر و پیدایش قصبات و شهرها مردمان ناچار شدند برای پیشرفت کار و کسب و آسایش و رفع موانع دست اتحاد به یکدیگر دهند. بعد از طی این مرحله از مجموع عدهای شهر و قصبه و دهستان کشورها تشکیل شد و دایرۀ اتحاد وسعت گرفت و بهصورت اتحاد کشوری درآمد که افراد هر خطه با یکدیگر همراه و یگانه باشند و برای مواجهه با دشمنیهایی که ممکن است از ناحیه کشورهای دیگر پدید آید خود را مجهز سازند.
این وضع مولود نادانی و جهالت آن روز بشر بود ولی حالا که سطح علم و دانش ترقی بیشتر پیدا کرده و متوجه زیان آن پراکندگیها و ستیزهجوییها شدهاند آیا سزاوار است که باز هم از روی بیفکری مرتکب همان اعمال زشت قدیم شوند؟
پس جز این نیست که بشر امروز نیازمند به یک اتحاد دامنهدار جهانی است که همۀ افراد را به هم مربوط سازد، همه خود را برادر یکدیگر بدانند و دست خویشاوندی به هم دهند و هر یک از افراد از نعمت آسایشی که هر بشر به فراخور استعداد و توانایی و قدرت جسمانی و روحانی برای جامعۀ بشریت فراهم میسازد بهرهمند گردد.