فرماندهی مغز

دینامیسم آفرینش بیان بیست و چهارم - خودشناسی خداشناسی است فرماندهی بدن و فرماندهی عالم

برای روشن‌شدن و تجزیه و تحلیل مطلب مثال هایی ذکر می‌کنم: شما می‌خواهید گرمی یا سردی یا خشونت و لطافت چیزی را درک کنید. این کار با کدام حس انجام می‌شود؟ با لامسه. فرماندهی مغز بعد از این که تصمیم گرفت اراده می‌کند و به وسیلۀ رشتۀ اعصاب به دست فرمان می‌دهد. دست اطاعت می‌کند و جلو می‌رود و آن شیئی را لمس می‌نماید.

حال اگر این شیئی خیلی سرد یا خیلی داغ باشد به طوری که دست را متأذی نماید فوراً مراتب به وسیلۀ اعصاب به مرکز مغز مخابره می‌شود و مغز هم دستور می‌دهد که دست به عقب کشیده شود و این عمل اخیر که علمای طبیعی آن‌ را (رفلکس) یا (عکس‌العمل) می‌نامند در مدت بسیار کوتاهی انجام می‌شود.

شما کتابی را در نظر می‌گیرید و تصمیم به خواندن آن پیدا می‌کنید. برای تهیه کتاب فرماندهی مغز از حافظه کمک می‌خواهد که محل پیدا شدن این کتاب را به خاطر آورد. وقتی دانست، برای تهیه وسیلۀ آن مثلا به پا فرمان می‌دهد که به محل آن کتاب برود و اگر تهیه‌اش محتاج عمل دیگر مثل نوشتن نامه یا تلفن کردن است کلیه این دستورات را صادر می‌نماید و بعد که کتاب را به دست آورد به دست فرمان می‌دهد آن‌ را باز کند و جلو خود گذارد و بعداً به چشم فرمان می‌دهد آن‌ را بخواند و ممکن است در این میان فرمان‌های فرعی دیگری هم صادر شود یعنی دست کتاب را به طرف روشنایی بیشتر برد یا عینک را به چشم زند و امثال آن.

البته کلیۀ این امور به طور خودکار و عادی انجام می‌شود به طوری که ما اصلا متوجه جزئیات آن نیستیم و حق هم همین است زیرا اگر متوجه می‌شدیم زندگی خیلی مصنوعی و زحمت‌بار می‌شد اما وقتی صحبت تجزیه و تحلیل پیش آید می‌توانیم بفهمیم چگونه مغز که فرمانده بدن است برای هر عملی که باید انجام دهد مانند رئیس اداره‌ای که کارمندان زیاد در اختیار دارد و هر کارمند وظیفه جداگانه و معین و مشخص داراست به هر کدام وظیفه‌ای را که به عهدۀ او است فرمان می‌دهد و از او کار می‌خواهد و آنها هم اطاعت می‌کنند و با کمال انقیاد انجام می‌دهند. (چنان که بعداً می‌گوئیم این مغز نیست بلکه واحد بدن است که فرمان می‌دهد).