فوائد اعتدال
بهتر است ذهن خوانندگان عزیز را روشن کرده از اعتدال سخن بگویم. به طورکلی طبقات جامعه را میتوان به سه دسته تقسیم نمود: دسته افراطی ـ دسته معتدل ـ دسته تفریطی.
طبقات افراطی و تفریطی به طور کلی ظروف حواسشان کامل نیست و چون روح نمیتواند استفاده شایسته از آن بکند همواره مرتکب اعمالی میشوند که به حال خود آنها و سایر مردم مضر قرار میگیرد. مثلا فردی که از دسته تفریطی است ظرف فکرش نحوی است که نمیتواند برای خود زندگی ترتیب دهد زیرا که دستگاه تفکر و تعقلش خراب است و هر چه میخواهد حیات مرفه و معتدلی برای خویش درست کند عاجز است لذا مزاحم دیگران میشود.
طبقه افراطی بهقدری ظروف حواسشان مریض و خراب است که در کارها حس تعادل را از دست داده حرکات جنون آمیز از آنان سر میزند، همیشه زیادهروی میکنند، دست به اعمال شدید میزنند، عدهای را از دم تیغ میگذرانند و دستور قتل عام شهری را میدهند و از این قبیل.
از جمله خرابیهایی که از اینراه به وجود میآید این است: در هر دورهای از علم پیشینیان استفاده میشود ولی مریض بودن و خرابی ظروف حواس سبب میگردد که روح نمیتواند درست با آن کار کند و در نتیجه باعث میشود دنیائی را با وسائل مخرب زیر و رو کنند و ناچار بشر از نو مراتب علمی را که قبلا وجود داشته و آماده شده شروع کند.
اما طبقه دوم که طبقه اشخاص معتدل و میانه رو است خاص پیشوایان و بزرگان و روشنفکران و دانشمندان و فلاسفه و غیره است که ظروف حواسشان کامل است و در سلامت بسر میبرند. چندان علاقه زیادی به تمول و جاه و مقام مادی ندارند و مادیات را برای اداره زندگی به طور اعتدال خواستارند. در کارها فکر میکنند و تعقل پیشه مینمایند. هر قدمی که برمیدارند موزون و مناسب است زیرا روح به حد اعلی در کالبد آنها تجلی میکند و حس تفکر و تعقل آنها بهره بسیار نیکو میبرد. این است که به مقامات شامخ علمی میرسند و این گونه امور را میپسندند و همیشه در فکر رفاه و آسایش اجتماع هستند و همه را همنوع و از خود میدانند. هرگز در صدد جنگ و نزاع و آشوب نیستند و پیوسته شعارشان صلح جویی و خیرخواهی جامعه است.