نکات مهمی درباره سرنوشت و تقدیر
درباره تقدیر نکات زیر را باید دانست:
1- از آنجا که زمان یک امر نسبی است که در عالم واقع حقیقت ندارد بلکه زمان برای ما است که سیر محدودی از تحول را طی میکنیم و میزان گذشت زمان یعنی شب و روز و فصول نیز مربوط به گردش زمین و امری نسبی است لذا باید گفت که نقشه تقدیر چیزی نیست که قبلا تعیین شده باشد زیرا در عالم لایتناهی قبل و بعدی موجود نیست. بلکه امر و مشیت الهی تقدیر را در همان لحظه که به وقوع میپیوندد مقرر میدارد و تقدیر سراسر عالم که در حقیقت و باطن عاری از تصرف زمان است در لحظه وقوع توسط امر الهی صورت میپذیرد.
2- از این رو تقدیر را باید تار و پود عالم دانست و امری است که در نظر مردم با تغییر و تحول توأم است ولی در باطن تقدیر ثابت میباشد و در ظاهر چون با تحولات و تغییر مسیرها و دگرگونی ها همراه است اشخاص متوجه آن نشده و تصور میکنند در تقدیر تغییر حاصل شده است. البته در ظاهر تغییر حاصل گردیده ولی این تغییر هم جزء تقدیراست.
3- چون سراسر عالم لایتناهی به یکدیگر مربوط و متصل است و هیچ گونه جدائی از یکدیگر ندارند لذا هیچ فردی از افراد عالم عظیم نمیتواند نقشه جداگانه و دلخواه خود داشته باشد زیرا در نقشه بزرگ وسیعی که به هم پیوسته است اگر یکی از اجزاء بخواهد تک روی کند همه نقشه را به هم میزند. خصوصاً این که اجزاء بسیار کوچکتر از آنند که از نقشه کل که به مقدار بینهایت از آنها بزرگتر است اطلاع داشته باشند و چون اطلاع ندارند نمیتوانند برای خود راه و برنامهای که موازی و مطابق با برنامه کلی عالم نباشد تعیین کنند. پس ناچار تابع برنامه عالم هستند و همان برنامه عظیمی که همه را راه میبرد این ها را هم راه خواهد برد.
4- انسان که موجود کوچکی است که در یکی از کرات کوچک و کم ارزش عالم لایتناهی زندگی میکند نمیتواند راه و روشی آغاز کند که خلاف برنامه کلی عالم باشد و چون از برنامه عالم خبر ندارد ناچار تابع نقشه کل است.
5- برای شاهد میگویم که انسان از تغییر سرنوشت مصنوع خود نیز عاجز و ناتوان است چه رسد به این که بتواند برخلاف برنامه عالم برود مثلاً قلم را در ابتدا از پر پرندگان می ساخت بعد تبدیل به نی شد و بعد چوب و بعد آهن و امروز قلم خودنویس ساخته و معلوم نیست بعد چه خواهد شد یعنی قدرت اینرا ندارد که پیشبینی کند پنجاه سال دیگر همین قلم چه خواهد شد و قدرت جلوگیری از تکامل و تحول آن را ندارد. کما این که آن چه تا حال تحول یافته از پیشبینی او خارج بوده است.
6- سرنوشت مخالف با کوشش نیست بلکه کوشش لازمه تقدیر است و به همین دلیل است که با وجود اطلاع از تقدیر هیچ کس قدرت خودداری از تلاش زندگی را ندارد. به این علت است که بشر از نقشه تقدیر خبر ندارد و این بیخبری اساس فعالیت زندگی عالم را تشکیل میدهد. اگر خبر داشت فعالیت نمیکرد و در نتیجه نقشه تقدیر انجام نمیشد. پس روشن گردید که کوشش که علت آن غفلت و بیخبری است جزء نقشه تقدیر میباشد. چون بشر از تقدیر بیخبر است کوشش میکند اما کوشش او همیشه به نتیجه نمیرسد. وقتی به نتیجه میرسد که توارد با تقدیر پیدا کند. ـ یعنی سرنوشت امری را مقرر نموده است؛ اگر کوشش مردم با آن توارد پیدا کرد به نتیجه میرسند و اگر نکرد نتیجه نخواهند برد. این است که برخی اشخاص در کار خود موفق میشوند هرچند کوشش کمتر میکنند و عدهای توفیق نمییابند هرچند تلاش بیشتر مینمایند.
فیالمثل میگویم که بشر همیشه در فکر یافتن راز اتم بوده و در دو هزار سال قبل هم این تلاش را کرده و زحمات زیاد کشیده اما حالا موفق شده چراکه با تقدیر توارد پیدا کرده است. تمام اختراعات و اکتشافات این طور است.
7- آلت و وسیله انجام تقدیر و سرنوشت در بشر دو چیز است: سرشت و سرنوشت ـ سرشت دستگاه مغزی انسان است که هر فرد بشری با مکانیسم مغزی خاص بهدنیا میآید که مطابق با وظیفه و تکلیفی است که باید در دنیا انجام دهد و همین امر ضامن ایجاد نظم در جامعه است و اگر چنین نظمی در بین نبود یعنی مکانیسم مغزی اشخاص برای کارهای مختلف دنیائی ساخته نمیشد کسی زیر بارهای کوچک نمیرفت و امور جامعه مختل میماند. استعداد و فعالیت در همه کس هست منتها کم و بیش دارد و تمرین و ورزش تا حدودی استعدادهای مخصوص هر فرد را تقویت میکند و هرکسی دنبال کاری میرود که ذوق و استعداد کامل آن را دارد و همین امر است که تقسیم وظایف را در جامعه تأمین مینماید.
نکته دوم سرنوشت است که فعلا به اجمال بیان میگردد: قوانین عالم لایتناهی که بنا به امر و مشیت یزدان بزرگ مقرر شده لایتغیر و ثابتاند و هیچ عاملی نمیتواند درآنها تغییر دهد (قرآن مجید مکرر فرماید: لن تحد لسنه الله تحویلا ـ یا تبدیلا ـ در سنت الهی تغییر و تبدیلی نخواهی یافت) و هر فرد از افراد بشر در هر محیط و هر زمان و هر شرایطی که در دنیا به وجود آید چون جزئی ناچیز از یک کل است طبعاً تابع قوانین کلی میباشد و همین مسئله سرنوشت را ایجاب مینماید. قوانین طبیعی و فیزیکی و شیمیایی عالم که آثار تخلفناپذیر دارند و هر علتی معلول های معینی به وجود میآورد یکی از بهترین دلائل برای وجود تقدیر است.
هر چند مسئله تقدیر را در طی مقاله مفصلی که در 12 شماره مجله نور دانش (از 5 سال 4 تا 4 سال5) بیان داشته و آنجا تقدیر را به دو قسمت سرشت و سرنوشت تقسیم کرده و درباره این موضوع بهتفصیل شرح دادهام لیکن موضوع سرشت در بالا به اختصار بیان شد و موضوع سرنوشت را ذیلا به اشاره میگویم:
علاوه بر موضوع ساختمان مغز بشر که در این فصل بیان شد عوامل دیگری در زندگی انسان دخالت دارد که یکی از آنها چنان که گفتیم نقشه و برنامه کلی جهان است که بشر و همه موجودات ناچار به تبعیت از آنند زیرا جزء و داخل آن میباشند. مسئله دیگر پیش آمدها و اتفاقاتی است که دائماً در دنیا جریان دارد و از اختیار بشر خارج است مانند زلزله و طوفان و سیل و سرما و گرما و عوامل جوی و سماوی و زمینی و غیره که در تغییر وضع زندگی بشر و حتی تحول عدهای از موجودات انسانی اثر میکند.
موضوع دیگر محیط زندگانی انسان است که این طفل پسر است یا دختر، در کجا متولد شده، آیا در خانه یک سلطان یا یک گدای بینوا بهدنیا آمده، شرایط او چیست، کشوری که در آن متولد شده، وضع جسمانی و روحی و سلامت پدر مادری که او را به وجود میآورند، آب و هوائی که در آن بسر میبرد، امکاناتی که در اختیار خواهد داشت، وضع مربیان و نگاهدارندگان او، عواملی که بدون اختیار در زندگیش اثر میکند و انواع و اقسام این قبیل امور تأثیر مستقیم و حتمی در سرنوشت او خواهد داشت.