بینهایت بزرگ و بینهایت کوچک
اتم که بشر به کمک نیروی علم تا حدی آن را شناخته است به نظر او امروز کوچکترین ذرات عالم وجود است که میپندارد از آن کوچکتر چیزی نیست. به علاوه ذرات ترکیبی آن یعنی آن چه الکترون و پروتون و نوترون مینامد بهقدری ریز و ساده و بسیط است که امروزه قابل تجزیه نیست. یعنی در واقع از نظر علم امروز جسم لایتجزا و کوچکترین و سادهترین اجسام عالم ترکیبات اتم است.
این نظریۀ علمی امروز است ولی باید دانست که اجزاء اتم کوچکترین نیست. همان طور که علم امروز نظرات علمای سابق را که اتم را لایتجزی میدانستند تکمیل کرده و نشان داده که در اتم اجزائی وجود دارد رأی امروز هم راجع به اتم به ترتیبی که در بالا گفته شد قابل تکمیل است.
حال می خواهم بگویم که هر اتم خود دنیای مستقلی است و در آن انواع و اقسام ذرات و موجودات زندگی میکند و همین یک اتم بهقدری در عالم خود بزرگ است که تقریباً میتوان آن را با منظومه شمسی که صاحب زمین و اقمار و غیره است مقایسه نمود.
ملاحظه کردید که در ذرۀ به این کوچکی که بشر از دیدنش عاجز است چه عظمتی نهفته شده. تازه کار به اینجا خاتمه نمییابد. هرگاه در روی آن دنیائی که از یک اتم به وجود آمده به همان نسبتی که دارد اتمی موجود باشد آن اتم هم به نسبت خودش دنیائی است که دارای اتمهایی به نسبت خودش میباشد و آن اتم هم همین طور است. خلاصه این سلسله مراتب رو به کوچکی آن قدر ادامه دارد که انتهائی بر آن متصور نیست و به جایی محدود و متوقف نمیشود تا آن حد که از فهم بشر امروز خارج است.
همین قاعده دربارۀ اجسام بزرگ نیز جاری است. مثلا کرات منظومه شمسی ما و آفتاب به این عظمت و زمین به این وسعت و کرات دیگر آن خود حکم اتم و منظومۀ اتمی دارند که این همه موجودات اجزاء و اضعاف اتمهای آن است. این اتمها که به نظر ما آن قدر عظیم است خود جزء و فرع یک جسم بسیار عظیم دیگری است که دارای تعداد بیشمار از این اتمها است. تازه مجموع آن جسم خود یک اتمی است نسبت به جسم بزرگتر در عالم و آن جسم هم حکم اتمی را دارد نسبت به جسم بزرگتر و این سلسله مراتب در عالم پایان ندارد و بیانتهاست و هرچه رو به بالا رویم باز هست تا آن حد که از فهم بشر امروز خارج می باشد.
نبودن حدود و حد توقف در بزرگ و کوچک و بیپایان بودن این سیر خود نشانه و دلیلی از بیانتها بودن عالم لایتناهی و وحدت کامل جهان است.