قاعدۀ کلی
به طور کلی یکی از علل سختیها و فشارهایی که به انسان وارد میآید غفلت کردن و تنبلی در کارها است. به این معنی که وظیفۀ خود را به طور منظم انجام نمیدهد. کاری را که باید در یک ساعت معین و در یک روز معینی صورت دهد به عقب میاندازد و این کارهای عقبمانده روی هم جمع میشود و حجم آن بسیار میگردد و در نتیجه به قدری سنگین میشود که قدرت انجام آن را ندارد. این است که فریادش بلند میشود، شکایت و ناله را سر میدهد، از روزگار و سختیهای آن و کجمداری چرخ و فلک مینالد. در حالی که علت، غفلت و عقبافتادگی کار است که وظایف خود را به موقع انجام نداده و آن را آن قدر عقب انداخت که اینک انجام همۀ آنها برای او امکان ندارد.
در قرآن مجید میفرماید: و ان لیس للانسان الا ما سعی و ان سعیه سوف یری ثم یجزیه جزاء الا وفی (النجم، 39 تا 41) : همانا که برای انسان جز آنچه بکوشد نیست و همانا که پاداش سعی و کوشش خود را به زودی خواهد دید و به پاداش کامل خواهد رسید. در امثال سلیمان نبی باب 31 میگوید: «شهوت مرد کاهل او را میکشد زیرا که دستهایش از کار ابا مینماید.»
در رساله اول پولس رسول بتسالونیکیان فصل 5 (آیین مسیح) میگوید: «بنابراین مثل دیگران به خواب نرویم بلکه امیدوار و هوشیار باشیم زیرا خوابیدگان در شب میخوابند و مستان در شب مست میشوند.»
در کتاب کرتوخیلاسوتا از آیین بودا میگوید: «آن کس که به سوی کوشش، فداکاری، استقامت و فعالیت متوجه نباشد فکر خود را از محدودیت نجات نداده است.»