خودداری از بدگمانی
پس ای فرزند، از بدگمانی بیجا که بر پایۀ محکم و منطقی و علم و اطلاع کامل استوار نیست بپرهیز مبادا تو را به عملی کشاند که خسران دنیا و آخرت در آن باشد.
به جای کوشش در راه اختلاف و آشوب سعی تو بر آن باشد که هر چه بیشتر ایجاد مهرو محبت نمایی. چه خوشبختند آن کسانی که مانند باغبانان الهی تخم و بذر محبت و مهر را در عالم میپاشند. اینها کسانی هستند که ثواب مادی و معنوی نصیبشان است زیرا نخستین محصول این بذر را خودشان درو میکنند و دیگر آن که به خلق خدا سودها میرسانند.
پس شعار تو در زندگی و روشت در رفتار و اعمال مانند این کشاورزان راه حقیقت باشد و همواره تخم نیکی در عالم بکار و تا آنجا که قدرت داری این بذر را در جهان پخش کن. سعی کن همیشه محیط نشاط در عالم ایجاد کنی نه حزن و پریشانی و بدبختی. آنها که به خیال رفتن راه اخلاق و درستی میپندارند که موظف به ایجاد غم هستند در اشتباهند. آنها فکر میکنند خنده و نشاط در ردیف ابتذال و هزل قرار دارد و زندگی را بدینسان باید جدی تلقی کرد که ابروها را درهم گره نمود، عبوس شد، قیافه گرفت، از نشاط و شادمانی چشم پوشید و وجود خود را آلوده به ابرهای غم و حزن ساخت تا دیگر مردمان او را جدی بدانند. زهی اشتباه و زهی غفلت.