محرک عالم
همان طور که گردش عالم بر پایۀ اتم و عناصر و دانش میباشد. یکی از پایههای گردش جهان نیز عشق و علاقه است که بایستی آن را فر باشکوه و جلال عالم لایتناهی به حساب آورد. ما این مطلب را در زندگی خودمان که نمونهای از زندگی عالم است به خوبی میتوانیم دریابیم. همه آزمودهایم که در تمام امور تا عشق و شوق و علاقه نباشد کسی دنبال کاری نمیرود و شما تا شوق نداشته باشید در پی امور زندگی نخواهید رفت. ممکن است این طور خیال کنید که به کاری که مشغولید علاقهای ندارید اما این اشتباه است. چه چیزی شما را به قبول و ادامه و پیگیری و رها نکردن این کار کشیده است. عشق به ادامۀ زندگانی، عشق به سیر کردن شکم خود، عشق به نگاهداری عائله، عشق به کسب عایدات برای به دست آوردن آنچه بدان عشق و علاقه دارید. خود گرسنگی شکم و اشتیاقی که به سیر کردن خود پیدا میکنید نوعی عشق است. عشق به زن و فرزند که برای خاطر آنها این همه زحمت میکشید. اگر عشق نیست پس چیست؟ عشق به تأمین درآمد برای فراهم کردن آنچه بدان علاقه دارید نیز عشق است. پس مدار زندگی بشر بر روی عشق نهاده شده و همانطور که گفته شد عشق افسر زندگی انسان است و چه افسر باشکوهی است.