بر این مژده گر جانفشانی رواست
در قبال این حقیقت و تشعشع آسمانی هزاران جان فدا میگردد. یعنی ممزوج شده و با یار داخل میشود. فدا شدن به معنای ادغام شدن در یکدیگر است. این فدا و فریاد ندای مرگ و هلاک و نیستی نیست، بلکه ندای حیات است و سزاوار است که هزاران زندگی در آن ادغام و کوبیده شود یعنی بدان پیوسته گردد. این ذره از جان من که از آن منبع عظیم لایتناهی است وقتی فدا شود به معنی از بین رفتن نیست، بلکه معنی آن ضمیمه شدن و پیوستن است. این است اصل فدا شدن نه آن که دیگران میپندارند. وقتی عاشقی فدای معشوق میشود به معنی آن است که من چنان خالص و مخلص و گرفتار توام که جزء تو میشوم. عاشق عالم نیز داخل عالم و وارد کل عالم میگردد.
لذا عاقل آن کس است که در حین مرگ به جای ماتم شادمانی کند. زیرا ذرۀ جانش به منبع عظیم جانان پیوسته است.