آقای احمد ساری اصلانی، بیست ساله مقیم کنگاور
مینویسد: هر انسانی که صاحب اندیشهای پاک و فکری صحیح باشد اغلب اوقات در برابر این سؤالات قرار گرفته است که آیا عاملی که توانسته است این طبیعت بزرگ و بیانتها را به تحرک پی در پی و سیر متناوب وا دارد چیست و بیگمان دریافته است که این عامل چیزی است که همه موجودات در برابر آن تسلیم و خواهانش میباشند. بله این نیروی مخلوقپسند که در هر عنصر نهفته است شعله عشق و جرقه محبت است. به قول ویکتور هوگو نویسنده معروف: «اگر در جهان محبت وجود نمیداشت خورشید خاموش میشد و ترتیب به هم میخورد. » آری تنها محبت است که در دریای پرتلاطم زندگی چون قطبنمایی دقیق انسانها و موجودات را به ساحل رستگاری رهنمون میکند و این عامل است که گرمی و التهاب را نسبت به مقدرات در نهاد هر موجودی فروزان کرده و آنان را نسبت به هم متصل کرده است. تنها عاملی که قادر است روح وحدت و یگانگی را در میان مخلوقات الهی برقرار سازد عشق به همدیگر و علاقه به جهان است. بر هر انسانی که صاحب عقلی روشن است فرض است که اندیشه نماید و با نیروی محبت و عشق جهان و جهانیان را دوست بدارد و فواصل خودساخته بشر و جداییهای دروغین را از میان بردارد و خود و جهانیان را عضوی از پیکر عظیم جهان خلقت دانسته و به همگی عشق بورزد و در سایه حکمت وحدت و یگانگی از معرفتها و حقایق جهان بهره بردارد.