خدای عالمیان
اما آن خداوندی که همراه عالم است و عالم از اوست، آن خدایی که پیشوایان ادیان در لفافه سخنان نغز و در باطن کلماتی که برای عقول مردم زمان امکان داشته، معرفیکردهاند خدای محدود نیست.
آن خدایی که سراسر عالم هستی از او و مربوط به اوست، آن خدایی که از عالم جدا نیست و عالم وابسته به اوست، آن خدایی که مجموع نیرو هستی و منبع یک فرد و منشأ تمام خلق و خلقت و نیروها و هرچه هست اوست، چنین قدرت و نیرویی قابل قبول همه حتی مادیون میباشد.
پانویس ها
- از خطبه 162 نهجالبلاغه(منتخب) لیس لا ولیته ابتداء ولا لازلیته انقضاء . . . لایقال له متی؟ ولایضرب له امد بحتی – الظاهرلایقال مما و الباطن لایقال فیما- لاشبح فیتقضی ولامحجوب فیحوی لم یقرب من الاشیاء بالتصاق و لم یبعد عنها بافتراق. ترجمه: اوست اول که همیشه بوده و پاینده که انتها ندارد... برای او گفته نمیشود درچه زمانی بوده و تعیین نمیگردد تا چه زمانی خواهد بود. هویداست که نمیتوان گفت ازچه آشکارشده و مخفی است که گفته نمیشود درچه چیز پنهان گردیده. جسمی نیست که از دورجلوهگری کرده بعد از بین برود و زیر پرده نیست تا چیزی بر او احاطه داشته باشد. نزدیک بودن او به اشیاء به چسبیدن نیست و دوری او از آن ها به جدایی نمیباشد. (ترجمه ازدانشمند محترم فیضالاسلام)