نیروی بزرگی از جامعه
اینها جوانند، نیروی بزرگ جامعه به شمار میروند، بایستی زندگی تشکیل دهند، صاحب اولاد باشند، خانواده اداره کنند، در تحکیم سعادت اجتماع سهیم شوند، اولادان نیکو برای جامعه بار آورند در خوشبختی دنیا سهم داشته باشند. به علاوه اینها بشرند احتیاج طبیعی دارند.
میتوان با دستورات اخلاقی و وجدانی و تبلیغ و تلقین و نصیحت تا حدودی جلو نیاز طبیعیشان را در ظاهر سد نمود، اما این کار چاره اساسی نیست زیرا سیل خروشان طبیعت و لهیب سهمگینی که از داخل خود آدمی برمیخیزد، هرگونه فشار اخلاقی و بهداشتی را خرد میکند، فرضاً هم که موفق شدیم با تبلیغات اخلاقی جلو آن ها را بگیریم آیا ظلم نیست که این عمل را انجام دهیم و در حال سلامتی نیاز طبیعیشان را مانع شویم ؟ این عمل چه تفاوتی دارد با اینکه گرسنه سالمی را دور از غذا و محروم نگاهداریم و از خوردن غذا منع نماییم ؟ آیا این کار مثل آن نیست که به آن ها گرسنگی دهیم به این بهانه که تأمین غذا برای آن ها گناه دارد ؟ آیا این جلوگیری عیناً در حکم آن نیست که مانع از دفع طبیعی فضولات بدنشان باشیم ؟ دراین باره فکر کنید و عبرت گیرید.