گرفتاریهای نادان
کسی که دانش ندارد مانند کرمی که بر خود پیله تند با پندارهای خلاف و دروغین خود دائم در اطراف خویش پیله میتند و خود را در میان پیله اوهام خویش محبوس میسازد و روز به روز بر پیچیدگی و گرفتاری این زندان وهمی میافزاید تا آنجا که دیگر خلاصی از آن برای خود تصور نمیکند. در اثر آلودگی به خرافات و آراء باطل و افکار ناصواب چنان دچار تحسّر و درماندگی است که راه خلاصی با آن وضع برای او بسیار مشکل است. ترسهای بیجا چنان وجودش را فرا گرفته که امکان حرکت را از او سلب نموده، مانند یک طفلی که میخواهد در اطاق تاریکی قدم گذارد و از ترس غول و موجودات افسانهای جرأت رفتن در آنجا را نداشته باشد. مسلماً چنین طفلی از فوایدی که از رفتن در اطاق متصور است محروم خواهد ماند و اطاق برای او یک مسئله زاید و بیفایده خواهد شد.