3. خواستن و طلب
پس از آنکه محو این زیبایی عالمگیر شده و غرق در دریای پرتجلّی آفرینش گردیده و دانسته شد که سرنوشت، فهم حقایق و بازگو کردن آن بوده است و پس از سپاسگزاری از این همه لطف که درحق این بنده ناچیز شده آنگاه خواهان فهم حقیقت شدم زیرا مقدمه به دست آوردن هر چیزی خواستن است چنانکه گفتهاند: خواستن توانستن است.
چون میدانستم که راه گشایش هر چیزی خواستن و طلب کردن میباشد، این است که درصدد طلب برآمدم و از روی دل و جان خواهان شدم. تا کسی خواهان چیزی نباشد دنبال آن نمیرود.
تو هم ای خواننده گرامی و ای برادر فکور و روشنبین اگر درصدد یافتن حقیقت هستی نخست وظیفهات این است که از دل و جان خواهان فهم و ادراک باشی. اگر چنین آرزو و تمنّا و خواستی در خویشتن یافتی پس کمر همّت بربند و دنبال نور حقیقت را بگیر تا با نیروی یزدانی از آن برخوردار شوی. بیا، بیا و از دُرهای دریای الهی فیضی ببر.