بیوگرافی موجزی از نویسندۀ کتاب
به قلم برادران وحدتی: دکتر عطاءالله شهابپور و علیاشرف کشاورز
پس ازکشته شدن آقامحمّدخان قاجار سرسلسلۀ دودمان قاجاریه، چون فرزند نداشت، فرزند محمّد حسنخان اشاقباش که برادر آقامحمّدخان بود به نام فتحعلیشاه قاجار به سلطنت رسید و در روز عید فطر سال 1212 هجری قمری مطابق با سال 1797 میلادی مصادف با عید نوروز و اول بهار 1176 شمسی در تهران تاجگذاری کرد و سلطنت را آغاز نمود.
پسر ارشد فتحعلیشاه قاجار محمّدعلی میرزا دولتشاه، مردی دانشمند و عادل و خوشسلوک و اهل ذوق و ادب بود و دیوانی هم ازخود به یادگار گذارده و تخلّص او دولت است.
در اینجا نمونهای از اشعار این شاهزادۀ گرانقدر به چاپ میرسد:
ز نـــــگـــــاهــــی بــــــرد دیــــــــن و دل بـــت عیــــار مــــــــــــا | تا چه خـــــواهد شد ازین پس بیدل و دین کار ما | |
باشــد از ســـــــوز درون افـــــروخـــــتـــــه رخســـــار مــــــــــا | تـــــربیت از بـــــــرق مییـابـــــد گـــــــــل گلــــــــزار مــــــــــا | |
ســـــوی ما زاهـــــد به چشـــــم بد مبین کایـــــد بـــــرون | صــــد کمند وحــــــــدت از یـک رشــــــتـۀ زنّــــــــار مــــــــا | |
از ســــــــــــواد تیــــــرهبخـــــتیـــــهای مــــــا نبـــــــــود عجـــــب | تیـــــره گــــــردد گـر فتـــــد خـورشـــــید بر دیـــوار مـــــــــا | |
طایـــــــــــران قــــــدس را ســــــوزد بـــــه طــوبـــی آشیــــــان | گـــــــــــر اجــــــــــــازت یـابــــــــــد از دل آه آتشبـــــــار مـــــــا |
***
ز فـــــراق آنچنـانــــــــــم کـه ز جــــــان خــــــود بجــــــانـــــم | ز تو دور زنـــــــــدگـــــانی چکـــــنـــــــم نمـــیتــــوانـــــــــــم | |
نه چـنان بـود که مـــــا را نبـــــود شــــــکایت از تـــــــــــو | ز ازل ببســـــت عشقـــــت ز شکـــــایتت زبانـــــــــــــم | |
به که گویم این صباحت همه عالم است وحدت | چه در ایــــــــن تکامـــــل تک همه مختــــصّ بیانـــم | |
دل و دین اگرچه (دولت) به غمش ز دست دادم | همه درد گشت درمان همه سود شد زیانـــــــــــــم |
دولتشاه در زمان سلطنت پدر به حکمرانی ایالت عراق عجم کرمانشاه و قسمتی از خوزستان منصوب گردید. آن طور که در بعضی کتب تاریخ مرقوم رفته در عمران و آبادی حیطۀ قلمرو خویش خدماتی برجسته انجام داده از آن جمله ساختن بند میزان در دزفول و شوشتر و پل فتحعلیخانی در خرّمآباد و دزفول و ایجاد سربازخانه و ابنیۀ عالیۀ دیوانی و میادین و مسجد و بازار و آبانبار در کرمانشاه اقدام کرده و این شهر را به صورت جالبی درآورده است.
دولتشاه، اسدخان بختیاری را که از شورشیان خوزستان بود گرفته و همراه خود به کرمانشاه برد و در جنگ با عثمانیها چند بار بغداد را محاصره نموده فاتح شد.
تولد دولتشاه شب هفتم ربیع الثانی 1203 و وفاتش شب پنجشنبه 28 صفر 1236 در مراجعت از فتح بغداد در محلی موسوم به پاطاق نزدیک قصرشیرین در33 سالگی اتفاق افتاد.
پسر ارشد مرحوم محمّد علی میرزا دولتشاه، شاهزاده محمّدحسین میرزا ملقّب به حشمتالدّوله بود که پس از فوت پدر به فرمان فتحعلیشاه به جای پدر به حکمرانی ایالات غرب و قسمتی از خوزستان مفتخر گردید و حکومت او تا اوایل سلطنت محمّدشاه قاجار ادامه داشت.
فرزند ارشد حشمتالدّوله، شاهزاده محمّدهادی میرزا مردی ادیب و دانشمند و خیّر و بزرگوار بود که متأسّفانه به علت ابتلای به بیماری نقرس اغلب اوقات در منزل وقت خود را به مطالعه کتب میگذرانیده و خط بسیار خوبی داشته است. او مردی دانشمند بود و در علوم متفرّقه وقت دست داشت و در علوم روحانی و دینی نیز متبحّر بود که علما و مجتهدین اغلب از محفل او استفاده میکردند.
چهارمین فرزند محمّدهادی میرزا مرحوم محمّدصادق میرزا دولتشاهی ملقّب به (حشمتالسّلطان) مردی دانشمند و تحصیلکرده بود که مدت بیست و چهارسال از عمر شریفش را به همراه مرحوم میرزا ابوالقاسمخان ملقّب به ناصرالملک نایبالسلطنه احمدشاه قاجار در ممالک اطریش ـ هنگری ـ فرانسه ـ سوئیس ـ انگلستان و سایر ممالک اروپا و آمریکا گذراند و هنگام حکمرانی مرحوم ناصرالملک درکردستان، نیابت حکومت را عهدهدار بود و در52 سالگی درشهرستان کرمانشاه وفات یافت.
مرحوم محمّدصادق میرزا حشمتالسّلطان دارای سه فرزند ذکور و دو فرزند اناث بود. فرزندان ذکورش عبارتند از: مهندس منوچهر دولتشاهی که تحصیلات عالیه مهندسی را در بیروت گذرانده و مدتی رئیس اداره راه مازندران بوده و فعلاً در تهران سالیان دراز است به کارهای آزاد مهندسی و مقاطعهکاری و کشاورزی اشتغال دارند و دارای تألیفات علمی چندی هستند که سالیان قبل چاپ شده از قبیل کتاب «درخلقت چه خبر است، جهان اتم، اسرار امواج، رادار، پیدایش و تحوّل حیات و غیره».
فرزند دیگر ایشان آقای فریدون دولتشاهی است که در اداره دخانیات خدمت نموده و فعلاً به کار کشاورزی و امور آزاد اشتغال دارد.
فرزند ارشد آن مرحوم آقای حشمتالله دولتشاهی ملقّب به حشمتالسّلطان است که مؤلّف این کتاب میباشند. ایشان درسال 1283 هجری شمسی درکرمانشاه متولد گردیده و دارای تحصیلات قدیمه و مطالعات عمیقه در علوم جدید میباشند و خطی زیبا دارند.
آقای دولتشاهی که متجاوز از چهل سال اینجانبان تماس نزدیک و شبانهروزی با ایشان داشتهایم مردی بسیار شریف، خیّر، نیکوکار و بزرگوار است و به جرأت میتوانیم بگوییم تاکنون مردی به عظمت اخلاقی مشارالیه و با خصوصیاتی که دارند ندیدهایم. سخاوت ایشان طوری است که حدّی برآن نمیتوان قائل شد و در عین سختیها و گرفتاریها حاضر است هستی خود را در راه خدا و مردمان ببخشد. عظمت روحیشان نحوهای است که در عین پریشانی و گرفتاری تبسم رضایت ازچهره دور نمیکنند مبادا موجب ملال مصاحبین و دوستان گردد. بسیار خوشصحبت و شیرینبیان و منطقی و نافذ هستند.
قدرت اخلاقی و کف نفس و اراده و خویشتنداری و تقوای ایشان چنان است که فرض چنین نیرویی برای اکثریت اشخاص مشکل است چه رسد به عمل آن.
خلاصه از لحاظ عظمت فکر و قدرت اخلاقی هرچه درباره ایشان بگوییم کم است و اگر تمام این کتاب را به ذکر محامد و مکارمشان اختصاص دهیم به راستی باز حق سخن را ادا نکردهایم. به قدری عجائب و امور شنیدنی و خارق عادت در زندگی این مرد شریف وجود دارد و به قدری سجایای بینظیر و عجیب اخلاقی از ایشان مشاهده میشود که بایستی کتابها در این باره نوشته شود.
برای اینکه حمل بر تملّق و رعایت جنبه دوستی و یگانگی نشود فعلاً چیزی براین مطالب نمیافزاییم و انشاءالله در آینده شرح حال مفصّل این بزرگوار را برای سرمشق و عبرت به رشته نگارش درمیآوریم.
تبحّر و حسن سلیقه و استنباط و درک مطالب و صفات ممتاز و خاصی که آقای دولتشاهی در نویسندگی دارند محتاج به توصیف نیست زیرا خوانندگان گرامی از مشاهده و مطالعه کتابها و منشآت ایشان به آن پی میبرند.
تألیفات آقای دولتشاهی بسیار است: کتاب مکانیسم آفرینش در سال1330 و 1332 چاپ اول و دوم شده و در سال 1347 تجدید چاپ گردیده است. کتاب دینامیسم آفرینش در سال 1346 به چاپ رسیده. کتاب وحدت در عالم لایتناهی ـ سخنی چند از وحدت ـ گلهای راهنمایی جلد اول و دوم و سوم که به تدریج چاپ خواهد شد، کتاب روحی درسه جلد که بعداً چاپ میشود ـ کتاب کوچک گلهای راهنمایی که در سال 1344 به چاپ رسیده است.
ازسال 1333 تا امروز مرتباً سرمقالههای سالنامه نوردانش که هرکدام درحدود 50 الی 80 صفحه است به ایشان اختصاص یافته و به مقدار کثیر چاپ شده است. در مجله نوردانش طی سالیان دراز مقالات متعدّد نوشتهاند و سری مقالات تقدیر و سرنوشت ایشان در12 شماره سال 43 و 44 جمله مزبور چاپ شده که به صورت کتاب مستقل منتشرخواهد شد.
در مطبوعات و کتابهای دیگر نیز مقالاتی دارند از قبیل سالنامه معارف جعفری قم و کتاب مکتب تشیّع قم و کتاب جهان دانش کرمان و روزنامههای خسروی و خاک خسرو و سایر جراید کرمانشاه ـ جزوات مستقلی هم از ایشان در تهران و کرمانشاه به چاپ رسیده است.
آقای دولتشاهی علاوه بر نویسندگی دارای قریحه شعری بسیار قوی هستند که به صورت غزل ـ قصیده ـ رباعی ـ قطعه و غیره در بحور مختلفه سرودهاند.
برخی از منشآت این نویسنده دانشمند به زبان خارجی ترجمه شده و جلب توجه دانشمندان و بزرگان و رؤسای دانشگاهها و اساتید دانشگاه و نویسندگان و مدیران جراید و روحانیون ادیان مختلف و سایر شخصیتهای جهانی را نموده و نظراتی ابراز داشتهاند که در کتابی به نام «سراسر جهان از پیشنهاد وحدت نوین جهانی استقبال میکند» در 488 صفحه به دو زبان فارسی و انگلیسی به چاپ رسیده است.
دیپلمهای افتخاری دکترا از دانشگاههای مختلف جهان به عنوان تقدیر از خدمات جهانی و بشری این رادمرد بنامشان رسیده و جراید جهان درباره ایشان قلمفرسایی کردهاند.
آقای دولتشاهی در طی عمر خود در کرمانشاه مصدر خدمات اجتماعی بسیاری بوده که بطور نمونه چند مورد آن ذکر میگردد: دو دوره عضویت انجمن شهر، عضویت هیئت مدیرۀ سازمان شاهنشاهی، خدمات اجتماعی، تأسیس اتحادیه کشاورزان و عشایر غرب، عضو هیئت مدیرۀ تربیت بدنی و تفریحات سالم، عضویت هیئت مدیرۀ باشگاه لاینز و انواع و اقسام خدمات میهنی که ذکر آن ها موجب تطویل خواهد بود.
والده محترمه آقای دولتشاهی موسوم به زرینتاج دولتشاهی فرزند مرحوم میرزا اسماعیل خان وزیر از خانوادههای متشخّص و نجیب کرمانشاه است. خانمی است فهیم، مدبّر، باسواد و اهل مطالعه. آقای دولتشاهی در سال گذشته به مناسبت روز مادر یک جلد قرآن مجید به مادر خود هدیه داده و شعر زیر را نیز برای ایشان سرودهاند: