174- نتیجه
این مطلب خیلی واضح و روشن است و چیزی نیست که در آن شکی پیش آید و فکر خود را خسته کنیم. اینها مطالب کوچکی است که فهم آن خیلی آسان و روشن است. اشخاص فهیم و بزرگ را سزد مطالب بزرگتر در فکر خود بپرورانند.
پس عزیزم دانستید هر چه هست وجود است و عدمی در بین نیست و نیازی نداریم الفاظ درست کرده و خود را با لفظ سرگرم کنیم و در میان کلوخ زار مشکلات دچار سازیم.
(اکنون برمیگردیم به عالم و آن را بررسی میکنیم. تحقق و واقعیت و عینیت را در آن ادارک میکنیم و محتاج استدلال هم نیستیم ولی ملاحظه میکنیم عالم که در معنای عینیت و تحقق شریک است تعینات آن مختلف و متمایز است. اینجا است علت تمیزات را جستجو میکنیم (و اینجا حکما و متکلمین از تمیزات مختلفه که ماهیات یا حدود و وجود نامیدهاند استدلال به فرعی وظلی بودن عالم میکنند و حدوث آن را اثبات مینمایند.)
ولی باید دانست این فرض وقتی درست میشود که تخللی بین وجود و عدم باشد و ماهیات را چیز مستقلی بدانیم در صورتی که خود ماهیات شئون و اوصاف وجود است و چیز مستقلی نیست پس عالم جز وجود و شئون آن چیز دیگری نخواهد بود و یک مبنای دیگر برای حدوث ظلی بودن عالم از تغییرات حاصله در آن است. از این فرضیه هم وقتی میتوانیم نتیجه بگیریم که خود عالم را غیر از تغییرات بدانیم و به وجود مغیری پی ببریم ولی وقتی عالم را یا طبیعت را یک چیز سیال ودائم الحرکه بدانیم چنانکه مرحوم ملاصدرا هم در مبحث کیفیه ربط متغیر به ثابت و حادث به قدیم اذعان نموده است که این شیئی سیال دائم التجدد طبیعت است (و هوعندنا الطبیعه وعندالقوم الزمان) و فرضیه جدید اتمی هم تا اندازه ای با آن تطبیق میشود در اینصورت وقتی که تجدد و تغییر ذاتی عالم شد بنا به قانون و الذاتی لایعلل نمی توانیم ورای آن به چیز دیگر حکم کنیم و چون وجود عبارت از تحققات است و تحقق عالم محتاج برهان نیست و اختلاف تحققات و تغییرات هم ناشی از ذات خود وجود است پس در مقابل ماتریالیسم و طبیعیون باید برهان اقامه شود).1
پانویس ها
- قسمتی از سوال آقای ملکی معیری