استفاده از فرصت
منظور از استفاده این است که انسان وقتی احساس میکند سرنوشت او را به راهی معین انداخته و او را به طرف همان راه سوق میدهد و میراند بایستی بیدار باشد و خودآگاهانه با قدمهای سرنوشت قدم بردارد نه اینکه با سستی و خمودگی سنگی در راه پیشرفت تقدیر باشد. البته هیچکس نمیتواند جلو سرنوشت را بگیرد چون سیّاله سرنوشت راه خود را طی خواهد نمود منتها در اثر تمرینهای مخالف و غفلتها و سستیها ممکن است کمی راه آن را کند نماید.
برای فهمیدن مطلب، میتوان آن را به یک اتومبیل یا حرکت یک میله در داخل ماشین تشبیه کرد. اتومبیل هرطور هست راه میرود و میله هم در ماشین حرکت مینماید ولی اگر روغن خورده و مرتب نباشد خوب و سریع و مناسب حرکت نمیکند و ممکن است متوقف هم بشود، ولی اگر درست به آن رسیده باشند کمال بهرهبرداری از آن به عمل خواهد آمد.
به علاوه وقتی حرکت سیّالهها انسان را به سوی فعالیت پیش میبرد و حس میکند که دستی از پشت او را سوق میدهد (این همان فرصتی است که میگویند) خودش هم باید با حرکت آن هماهنگ شود و به آن کمک کند تا سرنوشت بهتر اجرا گردد.