انتها ندارد
در این چند هزار سال که بشر امروز به خاطر دارد هر چه علم پیشرفته دیدهاند که به انتها نرسیده. ترقی دانش البته بر معلومات سابق اضافه کرده ولی کار را به انتها و پایان نرسانده و نتوانستهاند انتهائی برای آن بیابند. پس میتوانیم بگوئیم که تا امروز آن چه میفهمیم این است که انتهائی ندارد. اگر ایراد کردند که شاید بعداً انتهائی کشف شد میگویم، واضح است و تردیدی نیست که تا اینجا که کشف و معین شده پایان کار نیست و میدانند که بیشتر از این هم هست پس آن حساب سابق به هم خورد و علم اذعان کرد که انتهائی ندارد.
اگر روزی توانستند انتهائی کشف کنند و بگویند آن روز قبول خواهیم کرد ولی حقیقت مسلم این است که تا امروز انتهائی نیافتهاند و من هم همین حرف را میگویم که عالم لایتناهی است، پس ای عزیز این حساب دو دو تا چهار تا است. آیا معقول است اینرا که میبینی و میدانی قبول نداشته باشی ولی آن را که نمیبینی و در عالم فرض و خیال پیش خود مجسم مینمائی متوجه آن خیال ناصحیح شوی؟ آیا این حرف حسابی است؟