آقای جومایر ـ دایلایت ـ تنسی ـ آمریکا
جناب آقای حشمتاله دولتشاهی برادر عزیز. راستی بسی مسرورم از دریافت نامه شما و کتابچه کوچک زیبا با عکس یک دسته گل سرخ و سایر گل های قشنگ.
هنگام بازکردن این کتابچه نخستین خطی که چشمم را نوازش داد این بود «به نام بزرگترین نیروی قدرت و عظمت» و سپس کتابچه را با این کلمات آغاز مینمایید» «بسم الله الرحمن الرحیم». من به طور قطع با شما موافقم که تنها و تنها او است که سزاوار پرستش است و حمد و افتخار.
تنها در اثر اراده او است که مخلوقاتی که او آفریده بایستی با یکدیگر به صلح زندگی کنند نه این که از هم متنفر باشند و همدیگر را بکشند.
مانند شما میل قلبی من و دعای مشتاقانه من این است که سهمی در برقراری وحدت و سعادت بین پسران انسان است که اکنون دست به گریبان بیچارگی و نفاق هستند داشته باشم.
تا وقتی کتابچه شما را نخوانده بودم نمیدانستم که سال ایرانی در بهار آغاز میشود.
من مخصوصاً از شروع بند دوم کتابچه شما که به این شرح بود لذت بردم…
من با هدف های وحدت نوین جهانی با شما موافقم. خوشحال خواهم بود با سازمان شما در اشاعه هدفهای خیر خواهانهاش و پخش افکار جدیدش برای معالجه دردهای مادی و معنوی بشریت همکاری نمایم.
چنان که یکی از شعرا چنین گفته است: «شادمان کردن و تسلی دادن روح دیگران و درخشان تر کردن راهی که بر آن روانند». این است کاری که ما باید انجام دهیم و نباید نسبت بدان غفلت روا داریم. از هر فرد ما چنین انتظار میرود که هر یک از ساعات گذران خود را مورد استفاده قرار دهیم. زیرا دیگر از این راه یک مرتبه دیگر نخواهیم گذشت.
پس حالا که چنین است با اقدامی بزرگ بیاییم زندگی و خدمات خود را وقف آن خدائی سازیم که سلطنت او ابدی است.
در این صورت است که غفلت ها و شکست های گذشته دیگر برای ما حزن ایجاد نخواهد کرد و تبسم موافقتآمیزی قلب ما را با مسرت و خوشحالی سرشار خواهد نمود.