نظری به ادیان
ولله المشرق و المغرب فاینما تولوا فثم وجه الله ان الله واسع علیم (قرآن مجید بقره 115)
مشرق و مغرب هر دو ملک خدا است پس به هرطرف روی کنید به سوی خدا روی آوردهاید خدا به همه جا و به هرچیز دانا است.
در کتاب نهج البلاغه که از مقدس ترین کتب مسلمانان و منسوب به حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام پیشوای مسلمین است سخنان بسیاری درباره معرفی حقیقت الهی بیان میفرماید که قسمت های پراکندهای از آن را به طور نمونه در اینجا ذکر میکنیم: (ترجمه سخنان از ترجمه دانشمند محترم آقای فیض الاسلام گرفته شده است):
از خطبه 64 فیکون اولا قبل ان یکون آخراً و یکون ظاهراً قبل ان یکون باطناً … و کل ظاهر غیره غیر باطن و کل باطن غیره غیر ظاهر … لم یحلل فی الاشیاء فیقال: هوفیها کائن و لم یناعنها فیقال هو منها بائن.
ترجمه ـ پس پیش از آن که آخر است اول میباشد و پیش از آن که پنهان باشد هویدا است … و غیر او هر آشکاری پنهان نیست و هر پنهانی آشکار نیست … در چیزها حلول نکرده تا گفته شود در آنها است و از هیچ چیز دور نگشته تا گفته شود از آنها جداست.
از خطبه 84 الاول لاشیئی قبله و آلاخر لاغایه له ـ اول است که پیش از او چیزی نبوده و آخر است که برای او حد و انتهائی نیست.
خدا خدای مردگان نیست بلکه خدای زندگان است
انجیل متی باب 22
خداوند خدا پس آدم را از خاک زمین به سرشت و در بینی وی روح حیات دمید و آدم نفس زنده شد.
سفر پیدایش باب دوم
ملکوت خدا با مراقبت نمیآید و نخواهند گفت که در فلان یا فلان جا است زیرا اینک ملکوت خدا در میان شما است.
لوقا باب 17
لکن ما را یک خدا است یعنی پدر که همه چیز از او است و ما برای او هستیم.
رساله اول پولس رسول بقرنتیان باب 8
خدا روح است و هر که او را پرستش کند میباید به روح و راستی بپرستد.
انجیل یوحنا باب 4
زیرا همه کسانی که از روح خدا هدایت میشوند ایشان پسران خدایند.
رساله پولس رسول برومیان باب 8
همان روح بر روحهای ما شهادت میدهد که فرزندان خدا هستیم.
اما خداوند روح است و جایی که روح خداوند است آنجا آزادی است.
رساله دوم پولس رسول بقرنتیان باب 3
روح موفق پیروان راستی در ابدیت استواری خواهند ماند در حالی که پیروان دروغ دچار حزن خواهند شد.
زند اوستا ـ گاتها (سرودهای زرتشت)
زرتشت از اهورامزدا پرسید: ای اهورا مزدا وقتی که یک مؤمن از این دنیا میرود در آن شب روحش کجا اقامت میکند. اهورامزدا جواب داد: او نزدیک سر اوستا وایتاگات ها خواهد نشست و مسرت خود را اعلام خواهد کرد. او مسرور است، بشر مسرور است، هر کس باشد اهورا مزدا وسائل انجام کامل آرزوهایش را به او خواهد داد. در آن شب روح او بهقدری لذت خواهد داشت که سراسر این دنیا با آن قابل مقایسه نیست. (بعداً جریان شب دوم و سوم را بیان میسازد و عاقبت سرنوشت روح را میگوید).
زند اوستا ـ سرودیست
کلیه عالم در اثر نفوذ و تداخل من بهصورتی غیر قابل رؤیت به وجود آمده است. آن چه هست در من زندگی میکند ولی من در آنها زندگی نمیکنم.. در حالی که همه چیز را پشتیبانی میکنم و همه چیز را به وجود میآورم. من خود در آن چیزها زندگی نمیکنم همان طور که جو بزرگ و همه جایی در فضا میماند بدان که همه چیز هم به این ترتیب در من زندگی میکند.
طبیعت از راه من که ناظرم ایجاد متحرک و غیر متحرک میسازد. من پدر و مادر و خالق و فرمانروای این عالمم، چیزی که باید شناخته شود، یعنی هدف نگاه دارنده، آقا، ناظر، مقیم، پناهگاه دوست و سرچشمه آن چیزی که به وجود میآورد، پناه، ظرف بذرهای تمام نشدنی. منم که ایجاد حرارت میکنم و باران میفرستم و بند میآورم. من ابدیت و مرگ هستم. من آن هستم که هست و آنم که نیست. من آن چه را بوده و آن چه خواهد بود میدانم اما هیچ کس مرا نمیشناسد.
من ایجاد کننده و از بین برنده سراسر عالم هستم. هیچ چیزی بالاتر از من وجود ندارد. همه این ها بر من پیچیده مانند اعداد مروارید برای یک نخ. من مزه آب و نور خورشیدم. من صدای فضا و انسانیت افراد انسانم. من بوهای خوش زمین و درخشندگی آتش هستم.
من زندگانی همه موجوداتم.
بدان که من دانه ابدی همه چیزم: من تشخیص تشخیص دهندگانم و شکوه شکوهمندان. من نیروی نیرومندانم، من محبت بین همه موجوداتم. هر شیئی که دارای حسن است بدان که همه در واقع از من است. من در آنها نیستم ولی آنها در منند.
من در طی زمان ها پشت سر هم به وجود میآیم برای این که خوبی را حفظ و بدکاران را خراب کنم و سلطنت ایمان را برقرار دارم.
بدان که شکوه از من است وقتی که در خورشید اقامت دارم و خورشید جهان را روشن میسازد، وقتی داخل زمین میشوم با قدرت خویش همه چیز را تحمل میکنم. من در قلب همه چیز جای دارم. از من است که حافظه و دانش به وجود میآید.
طبیعت بزرگ برای من چون رحمی است که در آن دانه میافکنم. از اینجا است که همه چیز متولد میشود.
در صدها و هزاران اشکال مختلف الهی مرا که رنگها و اشکال مختلف دارد بنگر. در بدن من امروز سراسر عالم را بنگر. نه خدایان بیشمار و نه عقلای بزرگ منابع مرا نمیدانند. زیرا من از هر راه سرچشمه خدایان و عقلای بزرگم. از بین همه مخلوقات آن کس که مرا میشناسد میداند که بدون آغازم و پادشاه بزرگ جهان و آزاد از اشتباه و خطایم و از هر گناه مبرایم.
شعور، دانش، بخشش، راستی، آرامش، اطمینان، بی آزاری، عدالت، کف نفس همگی تنها از من است.
دین هندو: بهاگاوادگیتا