نیروی وحدت
وقتی دقت کنیم میبینیم درست است که در موارد اول مغز فرمانده و تصمیمگیرنده بود و در مورد دوم که با علائق و عشق سر و کار دارد قلب ابتکار عمل را به دست داشت اما چنان که قبلا گفته شد این اعضا در عالم خود مستقل نیستند بلکه آن چیزی که فرمان میدهد و تصمیم میگیرد مجموعۀ بدن انسان است اعم از روح و جسم و تمام اعضاء و جوارح آن و در حقیقت واحدی است که مجموعۀ انسانی را تشکیل میدهد.
مثل این است که کشوری با کشور دیگر تصمیم به عقد پیمان دوستی یا جنگ گیرد. اگر درست موشکافی و تجزیه و تحلیل کنیم این تصمیم توسط افرادی که در رأس کشورند مثلا شاه یا رئیس جمهور یا مجلسین و یا هیئت وزرا و سایر مقامات گرفته میشود و توسط افراد معدودی که مسئول این کارند اجرا میگردد اما از خارج که توجه کنیم میبینیم در واقع مجموع کشور یعنی واحدی که شامل تمام افراد و جزئیات آن است چنین تصمیمی گرفته چنان که معمولاً میگویند کشور فلان با فلان کشور پیمان دوستی بست یا جنگ کرد و نمیگویند فلان قسمت کشور چنین تصمیمی گرفت.
در بدن هم همین طور است. تصمیم با این که مرکزش مغز است ولی مغز جز آلتی برای تصمیم گرفتن نیست و آلتی است مانند سایر آلتها و چنان که چشم وظیفهاش دیدن و گوش وظیفهاش شنیدن و دست و پا وظیفهشان اجرا کردن است مغز هم آلتی است که وظیفۀ او تصمیم گرفتن است و الا آن چیزی که امر میدهد و اجرا را میخواهد واحدی است به نام انسان که از تمام اجزاء تشکیل شده است.