شباهت انسان با عالم
چنان که قبلا بیان گردید اتم سراسر بدن انسان را فرا گرفته و مراکز اتمهای مزبور در قلب و مغز او است. این مطلب را توسعه داده به اصل عالم تطبیق کنیم.
هم چنان که بشر صاحب قلب و مغزی است که مرکز فرماندهی و اداره کننده امور او است عالم لایتناهی هم با این نظم و ترتیب و کارهای منظم لایزالی که دارد حساً و عقلا روشن است که بنا به مشیت الهی دارای نیروی فرماندهی و اداری است و نمیتواند فاقد آن باشد همانا که خرد خلاف آن را نخواهد پذیرفت.
این مطلب از بدیهیات است که بدن آدمی از لحاظ تشکیلات شباهت زیادی به عالم لایتناهی دارد.
همان طور که در بدن انسان اتم، سلول، عشق، عقل، نیرو، حرکت، مغناطیس و سایر قوا و عوامل وجود دارد شبیه آن در سایر مخلوقات جهان مثل کرات و ذرات و همچنین در عالم لایتناهی موجود است.
علما و فلاسفه قدیم را در اینباره سخنانی است که هرگاه به ذکر آنها مبادرت شود بدرازا میکشد و برای نمونه حدیثی را که منسوب به حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام پیشوای اسلامی است بیان میکنم: اتز عم انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر. یعنی تو پنداری که جرم کوچکی هستی در حالی که عالم بزرگترین (عالم لایتناهی) در تو پوشیده و ملفوف است.
پس آدمی جزئی است از کل بیانتها و جزء مطیع و تابع کل است.
از آنجا که عالم از حیث اداره شباهت به بدن انسان دارد ناچار برای انجام امور محتاج قلب و مغزی است که نیروی فرماندهی همان جاست.
این قدرت چیست و کدام است؟
قبلاً گفته شد که در عالم اتمهای زنده با عشق و قدرت در حال فعالیتند. نیروی فرماندهی این ها در کجاست؟
این نیروی فرماندهی در قلب و مغز عالم است که دینامیسم عالم از آنجا است و قدرت عالم از آنجا اداره میشود.
همان طور که قدرت و عشق انسان در قلب و مغز او است عالم لایتناهی هم قلب و مغزی دارد که عشق و قدرت از آنجا است که آن از امر پروردگار است و امر پروردگار نیز از خود او جدا نیست.زیرا عشق بیپایان، قدرت بیپایان و همه چیز بیپایان در او است.
اتمهایی که در عالم پخش میشود و در اشیاء و اجسام جهان وجود پراکنده گردیده و روح و جسم و پریسپری عالم وابسته به آن هستند از این فرماندهی صادر شده، از آنجا آمده و به سوی او باز میگردد1 این حرکت در داخله عالم انجام میشود زیرا خارج وجود ندارد، از این روست که قرآن فرموده، انا لله و انا الیه راجعون: از یزدان هستیم، از او آمده ایم و به سوی او باز میگردیم.
پانویس ها
- میتوان آن را به هوا تشبیه کرد که بهوسیله تنفس داخل بدن فرو میرود و به همان مرکز بازگردانده میشود. ما هنگام تنفس ذرات هوا را از فضا بداخل بدن خود فرو میبریم و پس از این که وارد شد و از آن استفاده کردیم و سیکل عمل مربوطه خود را انجام داد آن وقت دوباره آن را به سوی مبدأ که همان فضا باشد باز میگردانیم و این کار مرتباً انجام میشود. این نموداری است از روح و آمدن بکالبد و رجعت آن. آیا این عمل که شبانه روز مرتباً از طرف مخلوقات انجام میشود دلیلی روشن نیست که تاکنون بدان توجه نشده است؟ مؤلف