برتر از بشر
حال از بشر قدمی فراتر گذاریم. نظری به چیزهای بزرگتر از خود اندازیم. مثلا کرۀ زمین را در نظر گیریم. این کره هم روزی نبوده و تشکیل شده، رفته رفته رشد یافته و روزی هم به سوی مرگ میرود و به قول بشر نابود میشود.
پس زندگانی او هم عبث است و فایدۀ اساسی بر آن متصور نخواهد بود. به همین قیاس تمام کرات و دنیاهای پهناور آفرینش را از کوچک و بزرگ در نظر آورید. جز این قاعدهای در آن نتوان یافتن. هر چه موجود است همین طور است و هیچ یک در آخر به نتیجه و مقصود نخواهند رسید و همه از بین میروند.